تاریخچه شیطان پرستی از دیدگاه شیطان پرستان

بلانچ بورتون در کتاب The church of Satan (کلیسای شیطان) با اشاره به موضوعات مختلف، شیطان پرستی را از زوایای متعدد بررسی کرده و برای آن آینده نگری خاصی را ترسیم می کند. در بخشی از این کتاب با عنوان اصلی کتاب یعنی The church of Satan (کلیسای شیطان)، می نویسد:

«آنتوان اس زاندر لاوِی در شب 30 آپریل و روز یکم ماه می، در سال 1966.م و در فصل بهار، کلیسای شیطان را در حالی که جادوگران شیطانی در زمین پرسه می زدند، بنیان نهاد.
لاوِی در حالی که سر خود را تراشیده بود، (مانند مراسم قرون وسطایی) تشریفات را آغاز کرده و عده ای از جادوگران نیز برای منافع شخصی خود، دور او را گرفتند. تا بتوانند نیروی شیطان را دریافت کنند.در جادوی تثلیث، توجه معنوی به روح و فداکاری برای جهنم، پیگیری می گردد. تراشیدن سر در مراسم شیطان، از فرامین اساسی است که باید انجام گیرد. همانند تراشیدن سر با تیغ و شستشو با آب زمزم در اسلام، که نخستین جریان برج هفتم شیطان است.
سال 1966.م اولین سال سلطنت شیطان بر فرزندان آدم بود. این مکتب بزرگترین انقلاب، در سرتاسر جهان تا به امروز است، که مخلوطی از جادو- منطق و دین مبتنی بر شهوات است.
حالا اینجا (آمریکا) بعد جاهای دیگر. شهوت در عوض انکار. سپس خودپسندی در حکم دوست داشتن. این در زمانی است که زمین گسسته شود و همه به شیطان گرویده شوند.»

می بینید که او در کتاب خود، حتی به آئین اسلام نیز اشاره کرده و سعی می کند اعمال شیطان پرستی را در مقایسه با ادیان الهی به نوعی توجیه کند. آنگاه به فراگیر بودن مکتب شیطان پرستی می پردازد.
لذا هیچ عجیب نیست که در کنار اعمال و مناسک شیطان پرستی، (در سایتهای مربوط به این فرقه) عکسها و گوشه هایی از مراسم قمه زنی که به مناسبت عزاداری امام حسین علیه السلام انجام می پذیرد هم قرار گرفته و آن را به نوعی به شیطان پرستی ملحق کرده و با این ترفند اعمال وحشیانه خود را توجیه می کنند.
در ادامه باب دیگـری گشوده شده و دلایـل ایجـاد مکتب شیطان پرستی از نگاه لاوِی را مطـرح می سازد. بورتون از این باب با عنوان «Modern Prometheus» (پرومتئوس جدید) یاد می کند و می افزاید:

«آنتوان لاوِی هرگز انتظار بنیان گذاری آئین جدیدی را نداشت. اما او برای مردم احساس نیاز کرد که چیزی برای مقابله با رکود مسیحیت ایجاد کند. و فهمید که اگر او نتواند آن را انجام دهد، هرگز کسی نخواهد توانست. یا شاید کمتر کسی شایستگی آن را داشته باشد.
لاوِی باید نشان می داد که عدالت، برگرفته از رنج و عذاب برای انسانهاست. و کسی باید با نیرو در مقابل آن بایستد. او شروع کرد به تحقق بخشیدن آن. او از ما برای پیشرفت علم و فلسفه استفاده کرد و به آن نیز دست یافت. و آن فلسفه ایستادن در برابر خدا و کلیسا بود. و همچنین یک قرارداد جدید اجتماعی به وجود آورد.
ما باید نشان دهیم برای آن انقلاب بزرگ آفریده شده ایم. و نباید از ورود آن به روح خود جلوگیری کنیم .
شیطان با یک نام یا نامهای دیگر شبیه انسان است، که انسان را با چشاندن لذات شیرین وسوسه می کند.
شیطان، با پنهان کاری بیان می کند که او تنها نامزد خداوندی است. او کسی بود که توانست برای پاداش، درخواست قدرت کند و چه کسی سزاوار پاداش است. (اشاره به رانده شدن شیطان از درگاه خداوند. و اینکه به خداوند عرض کرد که خدایا در عوض عبادتهای چند هزار ساله قدرتهایی را به من عطا کن. خداوند نیز به او قدرتهایی را بخشید.)
شیطان در عوض خلقت معاصی و گناهان، ضمانت گناهکاران را قبول کرد و تشویق کرد زیاده روی و افراط را. و او همان کسی بود که خدا می توانست ما را به سمت او هدایت کند.»

توجه داشته باشیـد که بورتون چگونه به دفاع از لاوِی پـرداخته و او را توجیـه و تقدیس می کنـد. و شیطـان پرستی را مـوهبتی الهـی می شمارد.
در بخش دیگر کتاب با اشاره به بازی لاوِی در فیلم بچه رزماری، فیلم را به عنوان سرباز کلیسای شیطان معرفی می کند. به این بخش توجه فرمایید.
«Hell on reels» (جهنم در حلقه های فیلم)

«هنگامیکه فیلم بچه رزماری در سال 1968.م در حال ساخت بود، لاوِی در این فیلم مشغول ایفای نقش بود. و جمعی از مسئولین فرهنگی از جمله رئیس اداره تبلیغات آمریکا نیز نظاره گر بازی او بودند. در این میان همه متوجه لاوِی بودند که در حال تمرین اعمال مذهبی شیطانی بود. او درباره فیلم گفت: فیلم بچه رزماری برای کلیسای شیطان مثل انجمنku klux klan (سازمان سری سیاه پوستان آمریکا) به عنوان یک سرباز برای ملت آمریکاست.»

این فیلم در کمال وقاحت آداب مسیحیت را به سخره گرفته و تصویری زشت از مریم مقدس به نمایش گذاشت. و مفاهیم شیطانی در آن به صورت کاملاً آشکار ولی توجیه شده برای همگان به نمایش درآمد.
باز در ادامه کتاب به بخش دیگری می رسیم.

«Lucifer rising» (طالع شیطان).
این بخش به شرح آینده شیطان پرستی پرداخته و برخی آداب موبوط به عضویت در کلیسای شیطان را مطرح می کند. بخشی از این متن را بخوانید.

«عضویت در کلیسای شیطان پیوسته در حال افزایش است. لاوِی برای این عضویت شرایطی دارد.
اولین شرط، ملاقات حضوری است. که جزء اصلی آن، تجمع پیرامون گوی است. که هر کجا برود برکت را با خود می برد. و ملاقات در سرداب صورت می گیرد.
لاوِی در آن زمان (زمان آغاز به کار کلیسای شیطان)، بعد از گذشت چند سال کلیسای شیطان را رسماً تثبیت کرد. و بعد از مدتی همگان از وجود کلیسای شیطان آگاهی یافتند و روز به روز بر جمعیت پیروان لاوِی افزوده شد.
اکنون کلیسای شیطان وضعیتی مطلوب دارد. البته از دنیای بیرون تحت فشار قرار دارد، ولی با نیروی مضاعف و فشار کاری بیشتر و انجام تشریفات مذهبی، دیگران به پذیرش این آئین تشویق خواهند شد.»

نویسنده کتاب باز نگاهی به گذشته این مکتب انداخته و در ادامه چنین یادآور می شود:

«در دوره ای پیروزی نسبتاً با لاوِی بود. اما این مقطع گذرا و کوتاه بود و بـرای مدتی بیشتر مراسمات مذهبی، شبانه و در خفا صورت می گرفت. ولی به مرور بر پیروان شیطان پرستی افزوده شد.
در سال 1970.م انجام مراسمات و سخنرانی ها و رفتار و عملکرد فردی لاوِی، باعث شد، گرایش عمومی به او بیشتر گردد. در سال 1972.م مراسمات در خانه سیاه انجام می شد. و این به خاطر آن بود که کلیسای شیطان دیگر مکان مناسبی برای انجام مراسمات مذهبی نبود، لذا مراسمات در غار مرکزی، معروف به خانه سیاه انجام می گرفت.
نام خانه سیاه را لاوِی برای اولین بار بر غار زیرزمینی مرکزی نهاد) و تنها طبق دستور، کلیسای شیطان را با پرده سیاه پوشاندند.
سرانجام در سال 1975.م مجدداً فعالیت کلیسای شیطان آغاز گردید و کسانی که با لاوِی تماس داشتند، دوباره فرا خوانده شدند. اما تعالیم کفر آمیز مسیحیت، به شدت فعالیت لاوِی را محدود کرده بود. لکن تحت رهبری و هدایت لاوِی، امور به سرعت انجام گرفت و لاوِی برای قانع کردن دیگران نامه هایی را برای برخی افراد نوشت. در نتیجه با تدبیر لاوِی راهی برای پاکی خانه گشوده شد.»

بورتون در ادامه دوستان لاوِی را دسته بندی کرده و می نویسد:

«بسیاری از کسانی که گرد لاوِی جمع شده بودند، یا به خاطر دوستی با او بوده یا به خاطر کسب شهرت و بزرگی. و همچنین عده ای نیز برای کسب لباس مخصوص برای ورود به خانه شیطان.»عاقبت شیطان و شیطان پرستان

کتاب انجیل شیطان را قدرت تاریکی می داند. ولی در عالم برای او قدرتی قائل نیست و او را در مقابل ایمان ضعیف می داند. و او را مظهر گمراهی می داند. برخی از آیات انجیل دلالت بر همین مضمون دارد. و در جایی دیگر قدرت را از آن خداوند می داند. این نکته این گونه آمده است:
خداوندا، جلال و حرمت و قدرت برازنده توست. زیرا تو آفریننده تمام موجودات هستی و همه چیز به اراده تو به وجود آمد.
قرآن کریم به گونه ای دیگر شیطان را قدرت تاریکی می داند. با این تفـاوت که قدرت شیطان را پـوشالی دانسته و اگر اراده انجام کاری را دارد، فقط به خاطر اجازه ای است که خداوند به او داده است.
در این مورد تفاوت دیدگاه انجیل و قرآن در این است که، از نظر انجیل قدرت شیطان در خود اوست. ولی قرآن قدرت مطلق را از آن خداوند می داند. و شیطان فقط قادر اعتباری در نظر گرفته شده است.
به تعبیر دیگر، شیطان یکی از مظاهر قادریت خداوند است. و عنصر آزمایش بندگان او می باشد. مؤید این مدعا آیات متعددی است که قرآن کریم بدان اشاره می فرماید.
از جمله این آیات می توان به موارد ذیل اشاره کرد.
... قل ان الله یضل من یشاء و یهدی الیه من اناب بگو همانا خداوند گمراه می کند هر کس را که بخواهد و هدایت می کند کسی را که به سوی او توبه کند.
و باز می فرماید: ... ولیقول الذین فی قلوبهم مرض و الکافرون ما ذا اراد الله بهذا مثلاً کذلک یضل الله من یشاء و یهدی من یشاء... کسانی که در دلشان مرض است و کافران، می گویند: چرا خداوند چنین مثلی را اراده کرده است. اینچنین خداوند هر کس را که بخواهد گمراه کرده و هر که را بخواهد هدایت می کند.
و آیات قرآن در این باره بیش از اینهاست.
مضـل بودن خـداوند یعنی چه؟ آیا غیـر از این است که شیطان مظهر تجلی چنین صفتی می باشد؟
و چقدر شیطان پرستان سفیهانه به دنبال پرستش شیطان هستند!.
او را که یکی از ابزارهای خداوندی است، پرستیده ولی از قدرت مافوق او غافل می باشند!.
اما خداوند، عاقبت شیطان را مشخص نموده است. جالب است بدانید که حتی کتاب مقدس مسیحیان (انجیل) نیز به عاقبت او اشاره کرده است.
شاهد این نکته را در انجیل چنین می بینیم.
... ولی صبر کنید تا روز جزا. زیرا که در آن وقت فرشتگان من، کفار را جمع کنند و با شیطان به دوزخ افکنند و مؤمنان را به ملکوت من در آورند.
در جایی دیگر اشاره می کند:
... شیطان از زندان آزاد خواهد شد. او بیرون خواهد رفت تا قومهای گوناگون یعنی یأجوج و مأجوج را فریب داده، برای جنگ متحد سازد. آنـان سپاه عظیمی را تشکیل خواهند داد که تعدادشان همچون ماسه های ساحل دریا بی شمار خواهد بود. ایشان در دشت وسیعی، خلق خدا و شهر محبوب اورشلیم را از هر سو محاصره خواهند کرد. اما آتش از آسمان، از سوی خدا خواهد بارید و همه را خواهد سوزاند. سپس شیطان که ایشان را فریب داده بود، به دریاچه آتش افکنده خواهد شد. دریاچه آتـش همـان جـایی است که با گـوگرد می سوزد. و آن جانـدار خبیث و پیامبر دروغینش، شبانه روز تا ابد در آنجا عذاب می کشند.
باز در جای دیگر آمده است:
سپس در آسمان جنگی روی داد. میکائیل و فرشتگان زیر فرمان او با اژدها و فرشتگان خبیث او جنگیدند. اژدها شکست خورد و همراه فرشتگانش از آسمان رانده شد. بلی، این اژدهای بزرگ، یعنی آن مار قدیمی که اسمش ابلیس یا شیطان است و همان کسی است که مردم دنیا را فریب می دهد، با تمام دار و دسته اش بر زمین افکنده شد.
قرآن کریم در خصوص عاقبت شیطان و شیطان پرستان اینچنین اشاره می فرماید:
کمثل الشیطان اذ قال للانسان اکفر فلما کفر قال انی برئ منک انی اخاف الله رب العالمین
مانند شیطان آن زمان که به انسان گفت: کافر شو به خداوند. پس زمانی که انسان کفر ورزید، (به انسان) گفت: من از تو دور هستم. (زیرا) من از پروردگار عالم می ترسم.
فکان عاقبتهما أَنهما فی النار خالدین فیها و ذلک جزاء الظالمین
پس عاقبت و سرانجام آن دو (شیطان و انسان کافر) این است که هر دو، در آتش (جهنم) جادوانه خواهند شد و آن کیفر ستمکاران است.
از امام باقر علیه السلام درباره آیات رب فانظرنی الی یوم یبعثون.
قال فانک من المنظرین. الی یوم الوقت المعلوم (شیطان گفت) خدایا به من مهلت بده تا روزی که همه مبعوث می شوند. خداوند فرمود: همانا تو از مهلت داده شدگانی. تا روزی که زمانش مشخص شده است. 1 سوال کردند.
حضرت فرمودند: منظور، روز ظهور قائم عجل الله تعالی فرجه است. هنگامی که ظهور فرماید، وارد مسجد کوفه خواهند شد. شیطان در مقابل او به زانو افتاده و می گوید: وای که چه روز سختی است. آنگاه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از مـوهای جلـوی پیشـانی او گرفته و سر از بدن او جدا می فرماید.
آری این است عاقبت شیطان در این دنیا. و به همین دلیل است که هر چه در توان دارد برای مقابله با حقیقت انجام می دهد. و قصد دارد با ترساندن انسانها از قدرت پوشالی خود، ظهور را به تأخیر اندازد. زیرا می داند که با ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف عمر او به پایان خواهد رسید.
الا ان وعد الله حق ولکن اکثرهم لا یعلمون آگاه باشید که وعده خداوند حق است. ولی اکثرشان نمی دانند .
با این ملاحظات بهتر است چاره ای اندیشید. تا تفکر تاریک سیطنیسم بر پیکره اجتماع، سایه نیافکند.
غفلت از این موضوع می تواند، صدمات جبران ناپذیری را بر جامعه تحمیل کرده و آن را به ورطه هلاکت و تباهی بکشاند. بجاست مسئولان نظام، با همراهی نخبگان فرهنگی - مذهبی و علمی کشور، تدبیری اندیشه کنند و همگان را از شبیخونی جدید آگاه سازند. شبیخونی که نه فقط نسل جوان، که تمام اقشار را هدف قرار داده است. شبیخونی که حتی کودکان خردسال را نشانه رفته و برای نابودی فرهنگ در جوامع برنامه ریزی کرده است.
باشد که کشوری را که به نام ائمه معصومین علیهم السلام در همه جای دنیا شناخته شده است را حفظ کرده و تسکین و مرهمی بر زخمهای تاریخ این مرز و بوم نهیم. به امید روزی که از کفر جز نامی در تاریخ نماند.

شیطانیسم چیست؟

سیر تاریخی شیطان پرستى
قدرت پلید و مرموز شیطان همواره از آغاز زندگی بشر توهم زا وترس آفرین بوده است و برخی از انسان‌های ابتدایی برای آسودگی از شر او به تکریم و تقدیسش می‌‌پرداختند، تا به امروزکه در مدل‌های نوین و در قالب آئین‌هایی با ایدئولوژی خاص سر برآورده و به اسم شیطان پرستی در دنیا مطرح شده است.

سیر پیدایش شیطان پرستی از آغاز تا کنون را در سه مرحله و عنوان کلی بدوى، قدیمی و مدرن می‌‌توان نام برد که به دو مورد اول اشاره ای کوتاه و شیطان پرستی مدرن را به تفصیل به بحث می‌‌کشانیم:[1]

شیطان پرستی بدوى
می‌توان تاریخچه شیطان پرستی را به قرون اولیه پیدایش آدمی نسبت داد.در زمان‌های قدیم انسان‌ها در برابر هر چیزی که قدرت مقابله با آن را نداشتند و از درک آن عاجز بودند، تسلیم می‌‌شدند و سجده می‌‌کردند.

ادیان باستانی شر را شریک در جهان ایزدی می‌‌پنداشتند، به طوری که در میان اقوام اولیه بین‌النهرین این دواصل ( خدا و شیطان) به یکدیگر پیوسته‌اند، سیت خدای ویرانگر مصر برادر اوزیریس نیکوکار بود، در ایران باستان نیز اعتقاد بر این بود که علت وجود اهریمن تیرگی و پیدایش لحظه‌ای شک و تردید در اندیشه اورمزد خدای روشنایی بوده است.[2]

شیطان پرستی قدیمی
شیطان پرستی قدیمی مربوط به قرون وسطا و دوران تفتیش عقاید مذهبی کلیسا می‌‌شود. شیطان‌پرستان این دوره مخالف با مسیحیت و کلیسا بوده و در مراسم خود اعمال ضد مسیحیت را انجام می‌‌دادند.

آن‌ها شیطان را موجودی با هویت خارجی می‌‌دانستند.اصل شهوترانی و ارضای جنسی اصل لاینفک مراسم آن‌هابوده است. آنها به جهنم اعتقادی نداشتند و می‌‌گفتند جهنم همین دنیایی است که در آن زندگی می‌‌کنیم. لذا بدترین گناهان را در مراسم خود انجام می‌‌دادند.

ازجمله گرایش‌های شیطان پرستی در قرون وسطی شیطان پرستی گوتیک بود که نوعی از شر پرستی بود، میل برگشت به تاریکی در این فرقه بارز است آن‌ها به اعمالی از قبیل خوردن نوزادان، تجاوزات جنسى، قربانی کردن دختران متهم بودند.

امروزه نیزدر موسیقی شیطان پرستی متال سبکی به نام گوتیک وجود دارد این‌ها نیزدر هنگام اجرای برنامه، اعمال غیر اخلاقی مختلفی را مرتکب می‌‌شوند.

نقاشی از شیطان از قرن دوازدهم موجود است که در حال اقامه دعوا و دادخواهی در دادگاه عدالت است که او بشریت و عیسی را متهم کرده است.[3]

شیطان پرستی مدرن
شیطان‌گرایی مدرن در انگلستان و از نیمه دوم قرن شانزدهم آغاز شد. رکن اصلی این نوع شیطان پرستی تاکید بر پرورش استعدادهای شخصی انسان و در حقیقت خود پرستی است از این دیدگاه خدایی جز خود انسان وجود ندارد.

شیطان پرستی جدید اعتقادی به وجود شیطان خارجی ندارد زیرا شیطان جسم نیست و وجود خارجی ندارد. بلکه شیطان را در طبیعت و وجود هر انسانی می‌‌داند و این باطن هر کسی است که شیطان در آن وجود دارد. شیطان در این اعتقاد نماد نیروی تاریکی طبیعت است.

آنان اعتقاد به استفاده از لذت جنسی در حد اعلای آن دارند، لذا از نظر آنان بعد از مرگ روح کسانی که در دنیا لذت جسمانی لازم را نبرده است به دنیا برمی‌گردد و لذت جنسی خود را کامل می‌‌کند. عمده‌ترین اعتقادات شیطان‌پرستان از این قرار است:

خدایی دراین نوع شیطان پرستی نیست و جنگی بین عالم خیر و شر وجود ندارد.

مبنای این گرایش شیطانیسم، پرستش یک نیروی ماوراء الطبیعی اساطیری است که در آن یک یا چند خدا تعریف شده است که همه شیطانی هستند یا ‌وسیله شیطان شناخته می‌‌شوند. خدا یا خدایان می‌‌توانند از انواع مختلفی از معبودها باشند، بعضی از آنها از ادیان بسیار قدیمی نشأت گرفته‌اند، انواع معمول شیطان پرستی خدایانشان را از ادیان قدیمی مصر باستان و بسیاری از الهه‌های باستانی بین‌النهرینی و بعضا از الهه‌های رومی و یونانی اقتباس کرده اند.[4]

شیطان پرستی لاوایی ( فلسفی)
این شاخه از شیطان پرستی که امروزه مشهورترین و رایج ترین فرقه شیطان پرستی مدرن است، با چهرة «آنتوان لاوی» شناخته می‌‌شود. او با نوشتن انجیل شیطانی در سال 1965و تأسیس کلیسای شیطان در سال1966 خود را پاپ کلیسای شیطان معرفی کرد.

شیطان پرستی فلسفی معتقد است که موجودی به نام شیطان وجود عینی ندارد و شیطان تنها نماد امیال، آرزوها و لذت‌طلبی انسان است. در نظر شیطان پرستان فلسفى، محور و مرکزیت عالم هستى، خود انسان است،

بزرگترین آرزو و شرط رستگاری این نوع از شیطان پرستان برتری و ترفیع ایشان نسبت به دیگران است.

شیطان در نظر لاوی موجودی مثبت بوده، شیطان پرستان فلسفی عموماً خدایی برای پرستش قائل نیستند و به زندگی غیرمادی بعد از مرگ نیز عقیده‌ای ندارند.

در نظر شیطان پرستان فلسفى، هر شخص خدای خودش است. آنها با تکیه بر عقاید انسانی وابسته به دنیا، مطالب مربوط به فلسفه عقلانی را عبس می‌‌شمارند و به آن به دید ترس از مسائل ماوراء الطبیعی می‌‌‌نگرند.

انجیل شیطانی
شیطان پرستان دارای پاره‌ای از اعتقادات هستند که در کتاب انجیل شیطانی آمده است، فصل اول این کتاب احکام 9 گانه شیطان پرستی است:

  1. شیطان می‌‌گوید: دست و دلبازی کردن به جای خساست. شیطان به جای ریاضت نماینده افراط است.
  2. شیطان می‌‌گوید: زندگی حیاتی به جای نقشه خیالی و موهومی روحانى. شیطان به جای اینکه نماینده توهم‌های معنوی باشد، نماینده زندگی مادی است. ( همه مسائل و تجارب غیرمادی و معنوی از دید آنها توهم و دروغ و تظاهر خوانده می‌شود.)
  3. شیطان می‌‌گوید: دانش معصوم به جای فریب دادن ریاکارانه خود. شیطان به جای خود فریبی متظاهرانه نشان دهنده عقل پاک است.
  4. شیطان می‌‌گوید: محبت کردن به کسانی که لیاقت آن را دارند، به جای عشق ورزیدن به نمک نشناسان. ( درست برعکس مسیحیت و سایر ادیان که عشق به انسانها را به انسان‌ها آموزش می‌دهد)
  5. شیطان می‌‌گوید: انتقام و خونخواهی کردن به جای برگرداندن صورت (اشاره به تعالیم مسیحیت که می‌‌گوید: هرگاه برادری به تو سیلی زد، آن طرف صورتت را جلو بیاور تا ضربه‌ای به طرف دیگر بزند).
  6. شیطان می‌‌گوید: مسئولیت در برابر مسئول به جای مسئولیت در برابر موجودات ترسناک خیالى.( یعنی اعتقاد به معاد و بهشت و جهنم را تنها عامل انسانیت افراد با ایمان می‌داند و همچنین خود را فقط دربرابر کسی مسئول می‌داند که در برابرش مسئولیت دارند نه افرادی که ممکن است درگیر عملی شوند که او انجام می‌دهد.)
  7. شیطان می‌‌گوید: انسان حیوان دیگری است، گاه برتر و اکثر مواقع به دلیل روح خدایی و پیشرفت ذهنی اش که از او بدطینت‌ترین حیوان را ساخته است پست تر است. (روح خدایی که به اعتقاد ادیان منشاء و دلیل بزرگی و خوبی انسان‌هاست در این نظریه دلیل بدطینت ترین موجود بودن اوست.)
  8. شیطان تمام چیزهایی که گناه شناخته می‌‌شوند را ارائه می‌‌دهد، زیرا تمام آنها به یک لذت و خوشنودی فیزیکى، روانی یا احساسی منجر می‌‌شوند. ( یعنی گناهان را برای ارضاء نیازهای انسانی لازم می‌‌داند)
  9. شیطان بهترین دوست کلیساست زیرا در میان تمام این سال‌ها وجود شیطان دلیل ماندگاری کلیساها است.

در اینجا جملاتی از انجیل شیطان را نقل می‌کنیم.

به نام خدای بزرگ ما، شیطان به شما فرمان می‌‌دهد که از دنیای سیاه بیرون آیید. به نام چهار شهریار سیاه جهنم؛ پیش آیید. شیطان؛ جام باده لذت را بردار. این جام پر از اکسیر زندگی است؛ و آن را با نیروی جادوی سیاه انباشته کن. این نیرو در سراسر عالم کائنات وجود دارد و حامی آن است.

ای دوست و همدم شب؛ تو از صدای سگ‌ها و ریختن خون شاد می‌‌شوى؛ تو در میان سایه‌های قبور می‌‌گردى؛ تو تشنه خون هستی و بشر را تهدید می‌‌کنی گور گومورو؛ ماه هزار چهره؛ به قربانیان ما با نظر مساعد بنگر. دروازه‌های جهنم را بگشا و بیرون بیا.

کلیسای شیطانی
کلیسای شیطان پرستی در قرون وسطا به عنوان مکانی برای انجام مراسم شیطان پرستی استفاده می‌‌شد و جایی بود که در آن تنها و تنها محل قرارهای شیطان پرستان قدیمی و انجام مراسم خود در آن بود. در ابتدا برای انجام مراسم ارضای جنسی مورد استفاده قرار می‌‌‌گرفت اما امروزه محلی است برای عبادت و انجام اکثر مراسم شیطان پرستان.

کلیسای شیطانی مکانی‌ است که بر اساس قوانینش با استفاده از کمک‌های مالی دولت‌ها برقرار نیست و اعضای آن برای ورود به آن باید پول بپردازند.

اجتماعات و مراسم شیطان پرستان همانند یهودیان در روزهای شنبه برگزار می‌‌شود. دو آیینی که تاثیر متقابل زیادی در طول تاریخ به ویژه از طریق عرفان رازآلود کابالا از همدیگرپذیرفته اند.[5]

جریان دیگر شیطان‌ پرستی مدرن
امروزه علاوه بر شیطان‌گرایی لاوایی یا سِیتنیسم( Satenism)، جریان دیگری به نام سِتیانس (Setians)وجود دارد.

مایکل آکینو در آغاز کار دوست و همکار آنتوان لاوی بود که در پی اختلاف عقیده با لاوی از او جدا شد و معبد ست را در سال 1975 در سانفرانسیسکو تاسیس کرد. و جریان ستیانیست‌(Setians) را به راه انداخت.

معبد سِت یکی از مشهورترین و مخفی ترین سازمان‌های شیطان پرستی است و تعالیم آن شامل فلسفه شیطان و تمرینات سحر است.

این جنبش امروزه در ابعاد وسیعی به ویژه در عرصه‌های فرهنگی مثل نشر کتاب و نشریات و سینما فعالیت می‌‌‌کند.

بارزترین تفاوت میان کلیسای شیطان و معبد ست مربوط به مفهوم شیطان است. به نظرمعتقدین به کلیسای شیطان، موجودی به نام شیطان وجود عینی ندارد و شیطان تنها نماد امیال، آرزوها و لذت‌طلبی انسان است.در حالی که پیروان معبد سِت معتقدند که شیطان واقعی وجود دارد که به آن پادشاه تاریکی می‌‌‌گویند.آنها او را سِت، پادشاه حقیقی تاریکی می‌‌‌نامند.

البته جریان ستیانیست‌ علاوه بر ایجاد معبد در مقابل کلیسای شیطانی،کتاب اختصاصی دیگری با همان عنوان انجیل شیطانی درتقابل با گروه رقیب تدوین نموده اند.

سِیتِ نامی است مأخوذ از انجیل به عنوان پادشاه تاریکى؛ ولی سِت (Set) نام یکی از خدایان مصر و نام خداوند مرگ و عالم اموات در باستان است.[6]

سمبل‌ها و نمادها
نمادهای شیطان پرستی در گسترة بسیار وسیعی ازپیراهن، شلوار، کفش، ادکلن، انگشتر، دستبند،زیورآلات، عروسک بچه‌ها تا رنگ و طرح داخل اتاق خواب و ده‌ها شیء دیگردیده می‌‌‌شود. برخی از مهم ترین این نمادها عبارتند از: [7]

پنتاگرام (ستاره پنج ضلعی وارونه)
از جمله معروف ترین نمادهای شیطان‌گراها پنتاگرام است، نشانه ستاره صبح، نامی که به شیطان تعلق دارد. این علامت در مراسم‌های مخفیانه و جادوگری برای احضار ارواح شیطانی استفاده می‌‌‌شود.

پنتاگرام شیطانی نمادی پیچیده است که از ترکیب ستاره پنج پَر با سر بز به وجود آمده است و این نوع استفاده درعین این که جدیدترین مورد استفاده از پنتاگرام است به همان اندازه شناخته شده ترین و جدال آمیزترین نوع استفاده از پنتاگرام نیز به شمار می‌‌‌آید. پنتاگرام شیطانی همیشه وارونه است با یک رأس رو به پایین و دو رأس رو به بالا. این علامت نشانی از جادوی سیاه است که حاکی از پیروزی ماده و آرزوهای فردی بر عقاید و تعصبات دینی و مذهبی است.

پنتاگرام نماد ونوس الاهة زیبایی و عشق شهوانی مادینه است. که به سمبل اصالت انسان و اومانیسم تبدیل شد. ترکیب سر بافومت با ستاره پنج‌پر، نماد روشن و گویایی برای تعالیم مکتب شیطان‌پرستی است که شیطان را سمبل انسان محوری و اصالت می‌‌‌دانند.

نماد باستانی پنتاگرام در شیطان پرستی مدرن نمادی از هوس‌ها و لذت‌طلبی بشری و آزادی در برابر مسائل جنسی به حساب می‌‌‌اید.

هگزاگرام (ستاره شش پر)
هگزاگرام به صورت دو مثلث درون هم نشان داده می‌‌‌شود و نمونه آن ستاره داوود می‌‌‌باشد. که با اعتقادات یهودیان پیوند دارد.این نماد تشکیل شده است از سر بز، بالا تنه انسان، پای جن و با دم کوتاه.

این دو مثلث وقتی به صورت معناداری روی هم قرار می‌‌‌‌گیرد، معنای عشق البته از نوع جنسی آن را بیان می‌‌‌کند و این همان ستارة داوود است که امروزه در وسط پرچم اسرائیل دیده می‌‌‌شود.

عدد 666 و FFF
عدد 666 و FFF ششمین حرف انگلیسی که متناظر عدد666 است. از نمادهای شیطان‌پرستی است. 666 علامت انسان، نشانه جانور (هیولا) این عدد به گفتة مکاشفة یوحنا که یک یهودی تازه مسیحی بود، عدد شیطان معرفی شده است. در مکاشفات نوشته شده: «جانور عجیب دیگری دیدم که از زمین بیرون آمد. این جانور دو شاخ داشت مانند شاخ‌های بره و صدای وحشتناکش مثل صدای اژدها بود... بزرگ و کوچک، فقیر و غنى، برده و آزاد را وادار کرد تا علامت مخصوص را روی دست راست یا پیشانی خود بگذارند. و هیچ کس نمی‌توانست شغلی به دست آورد یا چیزی بخرد مگر اینکه علامت مخصوص این جانور یعنی اسم یا عدد او را بر خود داشته باشد. این خود معمایی است و هرکس با هوش باشد می‌‌تواند عدد جانور را محاسبه کند. این عدد اسم یک انسان است که مقدار عددی آن به 666 می‌‌‌رسد. (انجیل. مکاشفات یوحنا/11-18: 13)

بافومت(Baphomet)
یکی دیگر از این نمادها که در عرفان کابالا( عرفان یهودی) نیز جایگاهی دارد، بز یا قوچی به نام بافومت است که هم با جانور شاخ ‌دار یوحنا همانندی دارد و هم در اسطوره‌های مصری خدای هوش و دانایی معرفی شده و آفرینش انسان به وسیلة چرخ سفالگری را به او نسبت می‌‌‌دهند. و دو ماه سیاه و سفید در طرفین او نشانة ترکیب روشنایی و تاریکی است. سر بافومت معمولاً در میان ستارة پنج پر (پنتاگرام) طراحی می‌‌شود.

استفاده از بز به خرافات قرون وسطی برمی گردد. آنان همواره در توصیف ساحره‌ها، آنان را همراه با بزها می‌‌دانستند. آنان اغلب بز را نماینده شیطان می‌‌دانستند. بز در این مفهوم اغلب به عنوان نمادی از سرکوبی جنسی در نظر گرفته می‌‌شود.

سر بز (Goat Head)
بز شاخدار، بز مندس (همان ba'al بعل خدای باروی مصر باستان) این یکی از راههای شیطان پرستان برای مسخره کردن مسیح است؛ زیرا مسیحیان معتقدند مسیح همچون یک بره‌ای برای نجات ایشان قربانی شده است.به خصوص که آن‌ها بز را نماد شیطان و در برابر بره می‌‌دانند شیطان پرستان این آرم را انتخاب کرده اند.

صلیب وارونه( pown cross upside )
صلیب برعکس نشانی از طغیان، سرکشی در برابر فرهنگ مسیحی است. صلیب وارونه نشانه استهزا و رد کردن مسیح می‌‌باشد. گردنبندهای آن توسط شیطان پرستان زیادی به کار می‌‌رود. این علامت را می‌‌توان همراه خواننده‌های راک و روی آلبوم‌های آنها دید.

صلیب شکسته یا چرخ خورشیدswastika or Sun Wheeic که علامت مذهبی باستانی است. این علامت در کتیبه‌های بودایی و مقبره‌های سلتی و یونانی استفاده شده است. در آیین پرستش خورشید، این علامت به نظر می‌‌رسد نشانه مسیر حرکت خورشید در آسمان باشد.

چشم شیطان ( All Seeing Eye)
چشم شیطان یا چشمی که به همه جا می‌‌نگرد، آنها معتقدند که این چشم شیطان است و کسی که قدرت کنترل آن را دارد بر تمام دارایی‌ها حکومت می‌‌کند. این علامت در پیشگویی‌ها به کار می‌رود. جادوها، نفرین‌ها، کنترل‌های روحی و تمامی انحرافات تحت این علامت کار می‌‌کنند. این علامت روشنفکران است. بر روی پول رایج ایالات متحده آمریکا این علامت اساس نظم نوین جهانی است.

هرج و مرج(Anarchy)
این علامت به معنای از بین بردن تمام قوانین می‌‌باشد. به عبارت دیگر هرچه تخریب کننده است تو انجام بده یعنی همان قانون شیطان پرستی، این علامت توسط پانک‌ها، هوی متالها و راک‌ها به کار می‌‌رود.

ضد عدالت (Anti Justice)
تبر رو به بالا علامت عدالت روم باستان بوده است، شیطان پرستان علامت واژگون شده آن را نشانه ضدعدالت یا شورش و طغیان می‌‌دانند. فمنیست‌ها از دو تبر رو به بالا به معنی مادر سالاری باستانی استفاده می‌‌نمایند.

ابلیسک(obelisk)
مشهودترین نماد شیطان‌گرایی ستون چهار ضلعی بلندی است به نام ابلیسک، که سمبلی از «رع» خدای خورشید در مصر بوده است. بزرگ‌ترین ابلیسک دنیا در واشنگتن ساخته شده که ارتفاع آن به 555 متر می‌‌رسد این ابلیسک در نزدیکی کنگره و خانه اصلی فراماسونری است و رئیس جمهور‌های آمریکا سوگند خود را در پای آن یاد می‌‌کنند.[8]

موسیقی شیطان پرستی
در سال 1981 نوازنده درام به نام لارس الریچ با انتشار آگهی فراخوان تشکیل گروه هوی متال را اعلام کرد و پس از مدتی موفق به جذب افراد مختلفی شد.چند سال بعد این گروه پیشنهادهای بلک متال را عرضه کرد.

ایده متال بازگشت به تاریکی (یعنی محور اصلی تفکرات شیطان پرستی )، بی رحمى، تجاوزات جنسى، فحاشى،هجوم و حمله به جامعه و فرهنگ عمومی آن است.

خوانندگان این گروه روی صحنه ودر کلیپ‌های خیابانی دست به خوردن و آشامیدن کثافاتی مانند میوه‌های فاسد، خون، مردار و... می‌‌زنند و از کثیف‌ترین گروه‌های هنری موسیقی جهان به شمار می‌‌روند.

مرلین منسون از چهره‌های مشهور و مبتذل موسیقی متال آمیخته با راک است که با ارائه کارهایی با ویژگی‌های فوق و با حمایت رسانه‌های آمریکایی توانست هم طرفداران زیادی از میان شیطان پرستان به دست آورد و هم ثروت کلانی را به جیب بزند. امروزه چهره آرایی‌های مرلین منسون ترکیبی از نماد‌های شیطان پرستی را نشان می‌‌دهد و هوادارانش او را با اسم مختصر mm می‌‌خوانند.

متالیکا مدافع همجنس بازی است وآلبومی را در سالرورز مر گ« کوئین» همجنس باز معروف آمریکایی منتشر کرد.[9]

علاوه بر موسیقی فیلم‌های سینمایی نیز در این باره نقش آفرینی خاص خود را دارند که به صورت مستقیم در راستای تقدس بخشی به شیطان و یا از را ه تبلیغ عرفان کابالا و تصوف یهودی عملا به ترویج شیطان پرستی می‌‌پردازند. که از جمله آن‌ها فیلم گابریل(جبرئیل)، فیلم اسرار حروف و رمز داوینچی می‌‌باشد.[10]

مشخصه‌های ظاهری
طرفداران شیطان‌پرستی از نظر ظاهری با گردنبندهای اسکلتی، موهای بلند یا سر طاس و انگشترهای تیغ دار دیده می‌‌شوند.اکثراً ابروهایشان را می‌‌تراشند یا به سمت بالا طراحی می‌‌کنند، رنگ آرایششان اغلب مشکى، بنفش و قرمز تند است، پوست بدنشان را با اشکالی مانند جمجمه و نمادهای مخصوص شیطان پرستی‌ها خال کوبی می‌‌کنند، لباس‌هایشان معمولا گشاد و به رنگ مشکی و قرمز می‌‌باشد، چکمه‌های چرمی ساق بلند که اغلب با فلز تزئین شده است، می‌‌پوشند.

راه‌های ترویج شیطان پرستی در ایران

  • فعالیت‌های اینترنتی از تغییر وبلاگ‌ها، تالار‌های گفت و گو و دریافت خبر نامه‌های مربوط به اخبار شیطان پرستی در دنی
  • ترویج نمادها (به صورت آگاهانه و نا آگاهانه) در مغازه‌ها به ویژه فروشگاه‌های پوشاک جوانان و بانوان
  • ترویج موسیقی متال در قالب گروه‌های مختلف موسیقی
  • پارتی‌های شبانه و میهمانی‌های خاص دوستانه جهت آشنایی آن‌ها با اندیشه‌ها و ظواهر شیطان گرایی
  • تلاش برای کم رنگ نمودن شعائر و جلوه‌های اعتقادی و افول معنویت.[11]

یادآورى
در پایان یاد آوری دو نکته جهت رفع برخی شبهات احتمالی ضروری به نظر می‌‌رسد. یکی مقایسه ای خواهد بود میان ادیان توحیدی یهود، مسیحیت واسلام درباره شیطان و دیگری اشارة کوتاهی خواهد شد به شیطان پرستی بومی و سنتی ساکن در غرب ایران.

مقایسه شیطان در ادیان توحیدى یهود: شیطان در عهد عتیق در نقش یک مار به عنوان زیرک ترین حیوان به سراغ آدم و حوا می‌‌آید و پس ازآن که خداوند آن‌ها را از خوردن درخت معرفت خوب و بد منع می‌‌کند تا مبادا بمیرند، به آن‌ها مژده می‌‌دهد که اگر از درخت نیک و بد بخورید چشمان شما باز خواهد شد و عارف نیک و بد خواهید شد و پس از آنکه حرف شیطان را پذیرفته و از آن درخت خوردند چشمانشان به معرفت باز شد، در این جا خداوند گفت همانا انسان مثل یکی از ما شده است.[12]

و لذا برخی در صدد توجیه بر آمدند و گفتند این عمل والدین اولیه ما اشتباهی معمولی یا خطایی از سر بی فکری نبوده است بلکه عصیان عمدی بر ضد خالق بود، به عبارت دیگر آن‌ها می‌‌خواستند خدا شوند، آن‌ها مایل نبودند مطیع اراده خدا گردند، می‌‌خواستند امیال خود را انجام دهند و خدا هم با اخراج آن‌ها از بهشت آن‌ها را مجازات نمود.[13]

مسیحیت: در عهد جدید شیطان وسوسه گر حضرت مسیح است که در نهایت او فریب وسوسه‌های شیطان را نخورد همچنین تاکید شده باید بیدار و هوشیار بود و از طریق ایمان جلوی تیر‌های او را گرفت و در مقابل او مقاو مت نمود.[14]

با توجه به اینکه مسیحیان هر دو عهد را قبول دارند،[15]به نظر می‌‌آید تأثیرپذیری آنان از آموزه‌های عهد قدیم درباره شیطان در زندگی سیاسی و اجتماعی به ویژه پس از رنسانس بیش از عهد جدید بوده است. زیرا طبق برداشت تورات شیطان وسوسه گر همان عقل است و شجره ممنوعه همان درخت آگاهی است که انسان با تمرد از دستورات خدا به آگاهی و معرفت می‌‌رسد و به همین دلیل از بهشت خدا رانده می‌‌شود.[16] [17]

اسلام: شیطان از ماده شطن به معنای دور شده از رحمت و لطف خداست،[18] که در آیات متعددی ( 70 بار به صورت مفرد و 18بار به صورت جمع ) به آن اشاره شده است.و ابلیس اسم خاص است که در حدیث امام رضا(ع) به همان معنای دور شده از رحمت خدا[19] و موجودی که حق را باطل و باطل را حق جلوه می‌‌دهد،. و وعده‌های فریبنده می‌‌دهد.[20] و از نظر تقدس ومأموریت‌های الهی در عداد ملائکه به حساب نمی‌آید و موجودی بوده هرچند اهل عبادت فراوان بوده اما عدم تعبد و تسلیم او در مقابل اوامر الهی موجب طغیان و عصیان و سپس مغضوب درگاه الهی شد و دشمن قسم خورده انسان گردید. و لذا همواره برای رهایی از شرآن باید به خدا پناه برد.

شیطان پرستی بومی
شیطان پرستی رایج و وارداتی غیر از شیطان پرستی بومی ساکن در مناطق کردنشین عراق و ایران است، این فرقه که یزیدیه نیز نام دارد، پیشینه آن به پیش از ورود اسلام به ایران باز می‌‌گردد، و تحت تأثیر ادیان زرتشتی و مانوی قرار گرفته ‌است و عقاید مهرپرستانه و ثنویت زرتشتی بر آن تأثیر داشته‌اند. مورخین تأثیراتی از دین یهود و عقاید صوفیه (پس از اسلام) نیز در منابع برشمرده‌اند.

موسس و در واقع مجدد آن پس از ورود دین اسلام، «عدی ابن مسافر اموی» است. یزیدی‌ها او را به عنوان مرشد خود می‌‌پذیرند و با راهنمایی‌های او تا حد زیادی از عقاید گذشتگان خود پیش از اسلام بیگانه می‌‌شوند. مقبره او در نزدیکی اربیل عراق واقع است.

آن‌ها معتقدند خدا نخستین موجودی را که خلق کرد، شیطان یا همان ملک طاووس بوده است. ذات ملک طاووس با ذات خدا یکی است و پس از ملک طاووس به شش ملک دیگر قائلند که رابط بین خدا و خلق هستند.و آنکه راه نیک و بد را به انسان نشان می‌دهد همانا ملک طاووس است.ملک طاووس اهریمن نیست، و از ارکان آفرینش به شمار می‌‌رود.

یزیدی‌ها شیطان را به عنوان معارض و خصم خدای متعال نمی‌پرستند، بلکه شیطان را ملکی می‌‌دانند که هرچند سبب طغیان و سپس مغضوب درگاه الهی شد، شورشی که بر حق و از روی حکمت خداوند می‌‌دانند ولی او به جهنم افتاد، 7000 سال در آنجا بگریست چندانکه هفت کوزه از اشک دیدگانش پر شد و مشمول لطف و بخشش پروردگار گردید.

آن‌ها‌ به‌ تناسخ‌ ارواح‌ عقیده‌ دارند،به عقیده آنها ارواح دو قسمند:

اول شریره که در حیوانات بد جنس حلول می‌‌کنند و همیشه در عذابند.

دوم ارواح پاک که در فضا پرواز می‌‌نمایند تا برای مردم زنده اسرار کائنات و مغیبات را کشف نمایند و این ارواح با عالم غیب در تماس دائم هستند.

آنان معتقدند که روزه سه روز است و مسلمانان اشتباها سی روز را روزه می‌‌گیرند. برای آنها خوردن گوشت خروس حرام است زیرا ملک طاووس به شکل خروس است. آنان همچنین کاهو نمی‌خورند وآن را بدترین خوردنی می‌‌دانند، چون شیخ عدی آن را حرام کرده است. همچنین تراشیدن سبیل را حرام می‌دانند. یزیدی حق ندارد آب دهان خود را بر زمین بریزد، زیرا این عمل اهانت به طاووس ملک است. نام شیطان یعنی ملک طاووس جایز نیست برده شود، یا اسمی شبیه به آن مانند کلمة شیطان، قیطان، شر و شط و شبیه اینها و نیز لفظ ملعون یا لعنت را هم نباید بر زبان بیاورند.[21]

نقد و تحلیل
زمینه‌های پیدایش شیطان گرایی را به صورت اختصار در عوامل زیر می‌توان جستجو کرد:

1. پس از رنسانس و برداشته شدن سخت‌گیری‌های افراطی و متعصبانه ارباب کلیسا، ناهنجاری‌های متعددی فراهم آمد به ویژه گرایش به شیطان پرستی عملاً نوعی نه گفتن و کنار گذاشتن رویکرد کلیسا محوری در طول قرون وسطا بوده است. و لذا می‌بینیم مقدسات مسیحیان پسوند شیطانی می‌گیرند. مانند انجیل و کلیسای شیطانی.

2. تلاش برای جایگزینی اومانیسم و نگرش‌های تجربه گرایانه را نیز نمی‌توان نادیده گرفت، زیرا محوریت دادن به انسان و امیال و لذات او تنها از راه دین‌های خواسته و ساخته بشری ممکن خواهد بود و شیطان‌گرایی بهترین جلوه برای بازگشت به سیاهی‌ها و تاریکی‌ها است.

3. رهبری یهودیان به ویژه صهیونیسم نیز در پیدایش و گسترش این فرقه چشمگیر و آشکار است هم از نظر تاریخی و تبارشناسى،شیطانیسم قدیمی و مدرن ریشه در دین یهود دارد و هم از نظر سیاسی و اجتماعی امروزه یهودیت با ابزار و امکانات گسترده به ویژه از طریق دنیای کتاب و سینما تلاش در ترویج همه جانبه این فرقه دارد.

افزون بر اینکه سنخیت میان عرفان یهود یعنی کابالا با پدیده شیطان‌گرایی به وضوح مشهود است که اشتراک در نمادها مانند پنتاگرام یا ستاره پنج‌پر یکی از نمونه‌های روشن آن است.

4. استفاده از شور و انگیزه‌ جوانان به ویژه در کشورهای مسلمان از دیگر مؤلفه‌های فراگیری این گرایش است. فعالیت‌ها از طریق پارتی‌‌های شبانه، گروه‌های موسیقی و میهمانی‌های دوستانه آغاز می‌گردد در ادامه با تبلیغ نمادها و مشخصه‌های ظاهری و در نهایت زمینه آشنایی آنها با اندیشه‌ها و رویکردهای شیطانی را فراهم می‌کنند، که نمونه‌ای از‌ فعالیت‌های داخلی آنان در شبکه سوم سیما تحت عنوان برنامه شوک پخش گردید.

5. علاوه بر موارد پیش گفته که می‌توان آنها را عوامل خارجی در ترویج شیطان‌گرایی نام نهاد، عدم اطلاع کافی از عرفان حقیقی و اسلامی نیز آسیب دیگر پیدایش تمام نحله‌های نوپدید است.

از این رو می‌توان گفت علاوه بر اینکه دستگاه‌های تبلیغی و فرهنگی کشور موظف به تبیین ماهیت شوم پدیده شیطان‌گرایی و عرفان‌های نوظهورند باید خود را ملزم به ارائه و ترویج جلوه‌های زیبا و فطرت طلب عرفان اسلامی نمایند که این از طریق تدوین آثار و نوشته‌های روان، دلنشین و قابل فهم عموم و تهیه فیلم‌های کوتاه و بلند و راه‌اندازی سایت و وبلاگ‌های اینترنتی و برگزاری جلسات در فضاهای علمی به ویژه جهت دانشجویان و جوانان امکان‌پذیر است.

نتیجه آنکه در اسلام شریعت، طریقت و حقیقت ارکان اساسی حرکت و کمال بشری به حساب می‌آیند که نادیده انگاشتن هر کدام از آنها باعث خلل در رسیدن به مقصود می‌گردد. همان چیزی که خلأ آن به ویژه شریعت‌زدایی در مکاتب وارداتی به وضوح دیده می‌شود، به قول مولانا، شریعت چراغ، طریقت راه و حقیقت مقصد است و به قول شبستری در گلشن راز:

شریعت پوست، مغز آمد حقیقت

میان این و آن باشد طریقت

خلل در راه سالک نقض مغز است

چو مغزش پخته بی‌پوست نغز است

سوتیترها
می‌توان تاریخچه شیطان پرستی را به قرون اولیه پیدایش آدمی نسبت داد.در زمان‌های قدیم انسان‌ها در برابر هر چیزی که قدرت مقابله با آن را نداشتند و از درک آن عاجز بودند، تسلیم می‌‌شدند و سجده می‌‌کردند.

عمده‌ترین اعتقادات شیطان پرستان از این قرار است: خدایی در این نوع شیطان پرستی نیست و جنگی بین عالم خیر و شر وجود ندارد.

شیطان پرستی رایج و وارداتی غیر از شیطان پرستی بومی ساکن در مناطق کردنشین عراق و ایران است،این فرقه که یزیدیه نیز نام دارد، پیشینه آن به پیش از ورود اسلام به ایران باز می‌‌گردد، و تحت تأثیر ادیان زرتشتی و مانوی قرار گرفته ‌است و عقاید مهرپرستانه و ثنویت زرتشتی بر آن تأثیر داشته‌اند.

ایده متال بازگشت به تاریکی (یعنی محور اصلی تفکرات شیطان پرستی )، بی رحمى، تجاوزات جنسى، فحاشى،هجوم و حمله به جامعه و فرهنگ عمومی آن است.

طرفداران شیطان‌پرستی از نظر ظاهری با گردنبندهای اسکلتی، موهای بلند یا سر طاس و انگشترهای تیغ دار دیده می‌‌شوند.اکثراً ابروهایشان را می‌‌تراشند یا به سمت بالا طراحی می‌‌کنند، رنگ آرایششان اغلب مشکى، بنفش و قرمز تند است، پوست بدنشان را با اشکالی مانند جمجمه و نمادهای مخصوص شیطان پرستی‌ها خال کوبی می‌‌کنند، لباس‌هایشان معمولا گشاد و به رنگ مشکی و قرمز می‌‌باشد، چکمه‌های چرمی ساق بلند که اغلب با فلز تزئین شده است، می‌‌پوشند.

پی‌نوشت‌ها:

[1] . نکته قابل توجه این که این نوشتار بیشتر ناظر بر مباحث اجتماعی شیطان پرستی و تکیه بر روشنگری و دغدغه مندی تدوین شده است، نه مباحث علمی و ریشه شناسی پژوهشی، که خود در مجال و مقال دیگری باید پی گرفته شود.ولذا سعی شده بیشتر از آثاری با ویژگی‌های فوق استفاده گردد.
[2] . ر.ک: تاریخ جادوگری، ایرج گلسرخی،ص333-341
[3] . همان،ص342
[4] . ر.ک: قبیله حیله، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ویژه نامه روز نامه ی جام جم با عنوان کژ راهه.
[5] . مباحث مربوط به شیطان پرستی لاوایی در معدود آثار موجود اشاره شده است، به ویژه رجوع شود به : مقاله جامعه شناسی شیطان پرستی، مریم سعادتی، نشریه اینترنتی جامعه شناسی ایران.
[6] . ر.ک: تبار شناسی شیطان پرستی در باورهای یهود، حمید رضا مظاهری سیف،نشریه اندیشه نوین دینی بهار 1386 و سایت تبیان.
[7] . با توجه به اهمیت نمادها واصراری که پیروان این فرقه عامدانه یا جاهلانه بر استفاده از آن‌ها دارند، در این نوشتار سعی شده است در حد امکان به صورت مختصر وگویا مورد بحث قرار گیرند،اما جهت بررسی تفصیلی لازم است به منابع مربوط به اسطوره وجادو شناسی مراجعه نمود.
[8] . ر.ک: اسطوره‌های مصری،جرج‌هارت، عباس مخبر. تهران، نشر مرکز1374، ص26-34،ویژه نامه کژ راهه( تاملی در عرفانها و شبه عرفانهای دروغین) روزنامة جام جم اسفند، 1386، صص24-25.
[9] . ر.ک: شیطان در موسیقی غرب، بابک توسلی، نشریه نگاه تازه،شماره سوم و چهارم،صفحه147. قبیله حیله، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم،ویژه نامه ماه مبارک رمضان 1429ق(1378ش).
[10] . جهت آشنایی با وضعیت فریبنده دنیای فیلم وسینما در اشاعه تفکرات انحرافی رجوع شود به مجله پویا، شماره 6، ویژه عارف نمایان، زمستان 1386.
[11] . ر.ک: قبیله حیله، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم،ویژه نامه ماه مبارک رمضان 1429ق( 1378ش).
[12] . عهد عتیق، سفر پیدایش، باب دوم ایه 16و17وفصل سوم ایات 1- 8 و23.
[13] . مسیحیت چیست؟، ویلیام میلر،ص16،به نقل از تفسیر نمونه ج6، ص122.
[14] . متی، باب 4 ایات 1-12،لوقا، باب4،ایات 1-16، نامه پولس به افسسیان، باب 6، ایات 11-20و نامه اول پطرس حواری، ایات 8-9.
[15] . مسیحیان معتقدند خدا دو عهد باانسان‌هابسته است، یکی عهد قدیم که انسان بر شریعت الهی گردن نهد که ابتدا با حضرت ابراهیم وسپس در زمان حضرت موسی تجدید وتحکیم شد وعهد جدیدکه پیمان برسر محبت خداوعیسی مسیح است.( سلیمانى، کتاب مقدس صص28- 33) .
[16] . ر.ک: مجموعه آثار، ج2،ص29.
[17] . علاوه بر این که به نظر استاد مطهری همین برداشت است که تاریخ اروپا را در هزار و پانصد سال گذشته به دو عصر ایمان و علم تقسیم نمود و علم و ایمان را در مقابل یکدیگر قرار داد. (همان)
[18] . ر.ک: مفردات الفاظ قرآن، راغب اصفهانی، ذیل واژه شطن.
[19] . سفینه البحار، ج1، ص99
[20] . ر. ک: پرتوی از قرآن، ایت الله طالقانی، ج6، ص150.

[21] . ر.ک: یزیدیان یا شیطان پرستان،محمد التونجی،ترجمه احسان مقدس،تهران، عطایی.

شیطـان در ادیـان

مفهوم شیطان در طول قرنها مورد مکاشفه قرار گرفته است. در اصل در سنت مسیحیان جودو (مسیحیت یهودی)، شیطان به عنوان بخشی از آفرینش دیده شده است که در برگیرنده قانونی است که می‌تواند در مقابل خواست خداوند مخالفت کند و با اختیار تام خود، قادر است مبارزه طلب باشد. (این مطلب یادآور یکی از تفسیرهای یهودی که می‌گوید: تنها زمانی که پتانسیل توانایی تخلف از خواست خدا را داشته باشید و با او مخالفت نکنید موجودی بسیار خوب خواهید بود). در خلال قرنها این مفهوم به مخالفت صرف علیه خداوند تحریف شده است.
این دیدگاه که هر چیزی نقطه مقابل خود را دارد و خداوند (تماماً خوب) باید یک نیروی خدای بد (شیطانی) نیز در مقابلش باشد. یک تفکر کاملاً فسیل شده است. چرا که بسیاری از الهه‌های قدیمی نیز این نیروهای بد را در خود داشته اند، به طوری که در تمدنهای باستان چنین باوری داشته اند. مانند زرتشت و ادیان هنلیستی یا ادیان مصر باستان.
میان آموزه‌های دین مسیحیت و بعد از آن اسلام، که هر دو پیروان بسیاری دارند، و یک رستگاری اعلا را برای خود قائل هستند، و به زندگی بعد از مرگ اعتقاد دارند، شیطان وجود دارد. و در همه جهان‌ بینی‌های الهی، شیطان سعی دارد خداوند را تحلیل برده و خراب کند.
با روند رو به جلوی جامعه از دوران اصلاحات به دوران روشنفکری (قرون 17 و 18 میلادی)، مردم در جوامع غربی به پرسش سوالاتی راجع به شیطان رو آوردند. و این شیطان نیز در پاسخ به تدریج بزرگ و بزرگتر شد. لذا شیطان پرستی به صورت یک رسم که با رسوم دینی گذشته مخالفت دارد، ظهور پیدا کرده است. به علاوه شیطان پرستی بر مبنای آموزه‌های مخالف دین‌های ابراهیمی به مخالفت با خدای ابراهیمی پرداخته است.
قدیمی‌ترین شاهد ثبت شده راجع به این واژه (شیطان پرستی) در کتاب «تکذیب یک کتاب» توسط «توماس هاردینگ» 1565.م) که در آن از کلیسای انگلیس دفاع می‌کند این گونه آمده است: «...در خلال زمانی که مارتیـن لوتــر برای اولین بار فرقه ملحد و شیطان پرست خود را به آلمان آورد،...». در حالی که مارتین لوتر خود هرگونه ارتباطی را بین آموزه هایش و شیطان نفی کرد. کلمه شیطان در ابتدا از دین یهـود آمده و در مسیحیت و اسلام تکمیل یافته است. این نگاه یهودی- مسیحی- اسلامی از شیطان می‌تواند به موارد زیر تقسیم شود.

شیطان در یهودیت: در لغت به معنای «دشمن» یا «تهمت زننده» است. و همینطور نام فرشته‌ای است که مؤمنین را مورد محک قرار می‌دهد. شیطان در یهود به عنوان دشمن خدا شناخته نشده است. بلکه یک خادم خدا است، که وظیفه دارد ایمان بشیریت را مورد آزمایش قرار دهد.
شیطان در مسیحیـت: در بسیاری از شاخه‌های مسیحیت، شیطان (در اصل لوسیفر) قبل از آنکه از درگاه خدا طرد شود، یک موجود روحانی یا فرشته بوده که در خدمت خداوندگار بوده است. گفته می‌شود شیطان از درگاه خداوند به دلیل غرور بیش از حد و خودپرستی طرد شده است. مسیحیان معتقدند شیطان کسی بوده که به انسان گفته است می‌تواند خدا شود، و موجب معصیت اصلی انسان در درگاه خدا شده است. و در نتیجه از بهشت عدن اخراج شده است. از شیطان در کتاب یونانی «دیابلوس» به عنوان روح پلید (Devil) نیز نام برده شده است که به معنای «تهمت زننده» یا «کسی که به نا حق دیگران را متهم می‌کند» است.. واژه Devil از فعلی به معنای «پرت کردن» یا «انتقال دادن» نشئات گرفته شده است. در حالی که لاوی ادعا کرده است که این واژه از زبان سانسکریت مشتق شده و به معنای الهه است.
شیطان در اسـلام: کلمه شیطان satan در عربی «الشیطان» از ریشه «شطن» گرفته شده است. و به معنای خطا کار، متجاوز و دشمن است. این یک عنوان است که معمولاً به هر موجود موذی اطلاق می گردد. و به ابلیس نسبت داده می‌شود. ابلیس یک جن بوده است که از فرمان خداوند سرپیچی کرده است. لذا توسط خداوند از بهشت رانده شده و محکوم شده است که به عنوان ابزاری برای آزمایش انسان و جن باشد و ایمان آنها را برای خدا بسنجد. و او در زمان ظهور آخرین وصی پیامبر اسلام کشته خواهد شد.

شیطان پرستی از دیدگاه شیطان پرستان

شیطان پرستی به معنی پرستش شیطان به عنوان قدرتی فوق العاده قوی و بسیار قویتر و مؤثرتر از نیروهای خوب دنیوی همچون خدا است. در شیطان پرستی، شیطان به عنوان نماد قدرت و حاکمیت بر روی زمین است. قدرتی که به عنوان برترین قدرت دو جهان مورد توجه و پرستش قرار دارد. و این دنیایی را که به عنوان دوزخ برشمرده می شود را قانونمند می کند. در شیطان پرستی؛ غیر از شیطان به عنوان قدرت تاریک و مطلق، از نیروها و اجنه و روح های پلید و شیطانی نیز برای رسیدن به اهداف استفاده می شود. و در نهایت معنای شیطان پرستی، «پرستش قدرت پلیدی» است.
قرآن کریم شیطان را بر پیروانش مسلط می داند و بیان می دارد: کسانی که ولایت او را پذیرفته اند تحت سرپرستی او قرار می گیرند.
به این آیه توجه فرمایید.
اِنما سلطانه علی الذین یتولونه و الذین هم به مشرکون «جز این نیست که تسلط او (شیطان) بر کسانی است که او را به سرپرستی خود برگزیده اند و به واسطه او مشرک شده اند.»
لذا آنان شیطان را در عالم همه کاره دانسته و قدرت مطلق را از آن او می دانند. زیرا قدرت ناچیز شیطان را با خود مقایسه کرده و آن را برتر از خود می دانند.
باز قرآن در این باره می فرماید: استحوذ علیهم الشیطان فانسهم ذکر الله اولئک حزب الشیطن الا ان حزب الشیطن هم الخاسرون
«شیطان بر آنها مسلط شده و یاد خدا را از خاطر آنها برده است. آنها حزب شیطانند. بدانید حزب شیطان زیان کارانند».
اما آنچه درباره شیطان پرستی باید بدان اشاره شود این است که، این مکتب ریشه در تاریخ کهن بشری دارد. البته عده ای سعی می کنند آن را یک مکتب نوظهور امروزی و مدرن قلمداد کرده و در این گذار خود را به نوعی نوگرا نشان دهند. آن چه که در غـرب به عنوان مدرنیته از آن یاد می شود، سرابی است که هر نوع فرقه گمراه را در خود جای می دهد و در این گذار آنچه هیچ جایگاهی ندارد، خداوند است.
اشتباه نکنید! غرب و مدرنیته با اعتقادات و معتقد بودن مخالف نیست، آنچه افیـون شناخته می شود و مورد تشکیک قرار می گیرد، اعتقاد
به خداوند یکتاست، نه خدا به معنای مطلق آن. زیرا شیطان پرستان نیز شیطان را به عنوان خدا معرفی کرده و او را می پرستند. در غرب امروزی توتم پرستی دیگر یک فرهنگ منحوط آفریقایی نیست. بلکه نهایت تمدن است.
جـا دارد در کنـار بررسی شیطـان پرسـتی به بـرخی از مکـاتب منحط دیگر نیز اشاراتی داشت. بایسته است که ذهن بیدار هر انسان حقیقت گرا، به شقوق گوناگون فرق ضاله توجه نماید.
آنگاه است که مشخص می گردد، این حجم عظیم از فرق گوناگون از مانیفیسم گرفته تا نهیلیسم و سیطنیسم، همگی به طرزی مشخص و هدفمند، در راستای فاصله انداختن بین مردم و خداوند تأسیس شده و هیچ پوشیده نیست که تمامی این فرق همگی از یک مسیر و مجرا وارد شده و نشأت گرفته است. مروری بر تاریخچه این فرق حقایقی را آشکار می سازد که به راحتی نمی توان از کنار آن گذشت.