شیطـان در ادیـان


مفهوم شیطان در طول قرنها مورد مکاشفه قرار گرفته است. در اصل در سنت مسیحیان جودو (مسیحیت یهودی)، شیطان به عنوان بخشی از آفرینش دیده شده است که در برگیرنده قانونی است که می‌تواند در مقابل خواست خداوند مخالفت کند و با اختیار تام خود، قادر است مبارزه طلب باشد. (این مطلب یادآور یکی از تفسیرهای یهودی که می‌گوید: تنها زمانی که پتانسیل توانایی تخلف از خواست خدا را داشته باشید و با او مخالفت نکنید موجودی بسیار خوب خواهید بود). در خلال قرنها این مفهوم به مخالفت صرف علیه خداوند تحریف شده است.
این دیدگاه که هر چیزی نقطه مقابل خود را دارد و خداوند (تماماً خوب) باید یک نیروی خدای بد (شیطانی) نیز در مقابلش باشد. یک تفکر کاملاً فسیل شده است. چرا که بسیاری از الهه‌های قدیمی نیز این نیروهای بد را در خود داشته اند، به طوری که در تمدنهای باستان چنین باوری داشته اند. مانند زرتشت و ادیان هنلیستی یا ادیان مصر باستان.
میان آموزه‌های دین مسیحیت و بعد از آن اسلام، که هر دو پیروان بسیاری دارند، و یک رستگاری اعلا را برای خود قائل هستند، و به زندگی بعد از مرگ اعتقاد دارند، شیطان وجود دارد. و در همه جهان‌ بینی‌های الهی، شیطان سعی دارد خداوند را تحلیل برده و خراب کند.
با روند رو به جلوی جامعه از دوران اصلاحات به دوران روشنفکری (قرون 17 و 18 میلادی)، مردم در جوامع غربی به پرسش سوالاتی راجع به شیطان رو آوردند. و این شیطان نیز در پاسخ به تدریج بزرگ و بزرگتر شد. لذا شیطان پرستی به صورت یک رسم که با رسوم دینی گذشته مخالفت دارد، ظهور پیدا کرده است. به علاوه شیطان پرستی بر مبنای آموزه‌های مخالف دین‌های ابراهیمی به مخالفت با خدای ابراهیمی پرداخته است.
قدیمی‌ترین شاهد ثبت شده راجع به این واژه (شیطان پرستی) در کتاب «تکذیب یک کتاب» توسط «توماس هاردینگ» 1565.م) که در آن از کلیسای انگلیس دفاع می‌کند این گونه آمده است: «...در خلال زمانی که مارتیـن لوتــر برای اولین بار فرقه ملحد و شیطان پرست خود را به آلمان آورد،...». در حالی که مارتین لوتر خود هرگونه ارتباطی را بین آموزه هایش و شیطان نفی کرد. کلمه شیطان در ابتدا از دین یهـود آمده و در مسیحیت و اسلام تکمیل یافته است. این نگاه یهودی- مسیحی- اسلامی از شیطان می‌تواند به موارد زیر تقسیم شود.
شیطان در یهودیت: در لغت به معنای «دشمن» یا «تهمت زننده» است. و همینطور نام فرشته‌ای است که مؤمنین را مورد محک قرار می‌دهد. شیطان در یهود به عنوان دشمن خدا شناخته نشده است. بلکه یک خادم خدا است، که وظیفه دارد ایمان بشیریت را مورد آزمایش قرار دهد. شیطان در مسیحیـت: در بسیاری از شاخه‌های مسیحیت، شیطان (در اصل لوسیفر) قبل از آنکه از درگاه خدا طرد شود، یک موجود روحانی یا فرشته بوده که در خدمت خداوندگار بوده است. گفته می‌شود شیطان از درگاه خداوند به دلیل غرور بیش از حد و خودپرستی طرد شده است. مسیحیان معتقدند شیطان کسی بوده که به انسان گفته است می‌تواند خدا شود، و موجب معصیت اصلی انسان در درگاه خدا شده است. و در نتیجه از بهشت عدن اخراج شده است. از شیطان در کتاب یونانی «دیابلوس» به عنوان روح پلید (Devil) نیز نام برده شده است که به معنای «تهمت زننده» یا «کسی که به نا حق دیگران را متهم می‌کند» است.. واژه Devil از فعلی به معنای «پرت کردن» یا «انتقال دادن» نشئات گرفته شده است. در حالی که لاوی ادعا کرده است که این واژه از زبان سانسکریت مشتق شده و به معنای الهه است. شیطان در اسـلام: کلمه شیطان satan در عربی «الشیطان» از ریشه «شطن» گرفته شده است. و به معنای خطا کار، متجاوز و دشمن است. این یک عنوان است که معمولاً به هر موجود موذی اطلاق می گردد. و به ابلیس نسبت داده می‌شود. ابلیس یک جن بوده است که از فرمان خداوند سرپیچی کرده است. لذا توسط خداوند از بهشت رانده شده و محکوم شده است که به عنوان ابزاری برای آزمایش انسان و جن باشد و ایمان آنها را برای خدا بسنجد. و او در زمان ظهور آخرین وصی پیامبر اسلام کشته خواهد شد.

شیطان پرستی از دیدگاه شیطان پرستان

شیطان پرستی به معنی پرستش شیطان به عنوان قدرتی فوق العاده قوی و بسیار قویتر و مؤثرتر از نیروهای خوب دنیوی همچون خدا است. در شیطان پرستی، شیطان به عنوان نماد قدرت و حاکمیت بر روی زمین است. قدرتی که به عنوان برترین قدرت دو جهان مورد توجه و پرستش قرار دارد. و این دنیایی را که به عنوان دوزخ برشمرده می شود را قانونمند می کند. در شیطان پرستی؛ غیر از شیطان به عنوان قدرت تاریک و مطلق، از نیروها و اجنه و روح های پلید و شیطانی نیز برای رسیدن به اهداف استفاده می شود. و در نهایت معنای شیطان پرستی، «پرستش قدرت پلیدی» است.
قرآن کریم شیطان را بر پیروانش مسلط می داند و بیان می دارد: کسانی که ولایت او را پذیرفته اند تحت سرپرستی او قرار می گیرند.
به این آیه توجه فرمایید.
اِنما سلطانه علی الذین یتولونه و الذین هم به مشرکون «جز این نیست که تسلط او (شیطان) بر کسانی است که او را به سرپرستی خود برگزیده اند و به واسطه او مشرک شده اند.»
لذا آنان شیطان را در عالم همه کاره دانسته و قدرت مطلق را از آن او می دانند. زیرا قدرت ناچیز شیطان را با خود مقایسه کرده و آن را برتر از خود می دانند.
باز قرآن در این باره می فرماید: استحوذ علیهم الشیطان فانسهم ذکر الله اولئک حزب الشیطن الا ان حزب الشیطن هم الخاسرون
«شیطان بر آنها مسلط شده و یاد خدا را از خاطر آنها برده است. آنها حزب شیطانند. بدانید حزب شیطان زیان کارانند».
اما آنچه درباره شیطان پرستی باید بدان اشاره شود این است که، این مکتب ریشه در تاریخ کهن بشری دارد. البته عده ای سعی می کنند آن را یک مکتب نوظهور امروزی و مدرن قلمداد کرده و در این گذار خود را به نوعی نوگرا نشان دهند. آن چه که در غـرب به عنوان مدرنیته از آن یاد می شود، سرابی است که هر نوع فرقه گمراه را در خود جای می دهد و در این گذار آنچه هیچ جایگاهی ندارد، خداوند است.
اشتباه نکنید! غرب و مدرنیته با اعتقادات و معتقد بودن مخالف نیست، آنچه افیـون شناخته می شود و مورد تشکیک قرار می گیرد، اعتقاد
به خداوند یکتاست، نه خدا به معنای مطلق آن. زیرا شیطان پرستان نیز شیطان را به عنوان خدا معرفی کرده و او را می پرستند. در غرب امروزی توتم پرستی دیگر یک فرهنگ منحوط آفریقایی نیست. بلکه نهایت تمدن است.
جـا دارد در کنـار بررسی شیطـان پرسـتی به بـرخی از مکـاتب منحط دیگر نیز اشاراتی داشت. بایسته است که ذهن بیدار هر انسان حقیقت گرا، به شقوق گوناگون فرق ضاله توجه نماید.
آنگاه است که مشخص می گردد، این حجم عظیم از فرق گوناگون از مانیفیسم گرفته تا نهیلیسم و سیطنیسم، همگی به طرزی مشخص و هدفمند، در راستای فاصله انداختن بین مردم و خداوند تأسیس شده و هیچ پوشیده نیست که تمامی این فرق همگی از یک مسیر و مجرا وارد شده و نشأت گرفته است. مروری بر تاریخچه این فرق حقایقی را آشکار می سازد که به راحتی نمی توان از کنار آن گذشت
.